حافظ

  • ۷۲

  وقتی ۱۸ یا ۱۹ سالم بود یک دفتر برداشتم و یک چیزهایی درباره حافظ درونش نوشتم و مانند یک گنجینه در کیف چرمی و قدیمی داخل کمد گذاشتم که گم نشود. از آن کیف های چرم  قدیمی که یک نمونه از آن در همه ی خانه ها هست و یک سری مدارک درونش هست که هیچ وقت تجزیه نمی شوند!
  نامش را هم گذاشتم حافظ شناسی. چه جسارت ها! آخر مرا چه به شناخت حافظ؟ به هرحال آدم وقتی کم سن است، جسورتر است و راحت تر می تواند حرفهایش را بزند و پای حرف هایش راحت تر بایستد، آرزوهایش هم  می توانند بزرگتر باشند...

چند وقت پیش یاد آن دفتر افتادم اما هرچقدر گشتم نبود، انگار بر خلاف تصورم این بار دفترم واقعا تجزیه شده بود و رفته بود زیر زمین..
  این بار که خودم را عاقل تر یافتم، می خواستم بیشتر حافظ را بشناسم و بروم نقدو بررسی شعرهایش را بخوانم تا بدانم علت این همه علاقه ام به حافظ چیست و شعرهایش چه ارتباطی با لایه های پنهان روحم دارند!

 به نظر من رند در شعرهای حافظ نماد انسانی نیمه کامل است البته کمی بیشتر از نیمه کامل و چیزی نزدیک به ۷۰ درصد کامل!  رند یک انسان گهگاه گناهکار اما بی ریاست. «3 ماه می می خوردو 9 ماه پارسایی پیشه میکند!» حافظ این گناهکاری را به ادعای پاکی داشتن و خودپسندی و ریاکاری و نصیحت گویی ترجیح می دهد.
به هرحال چیزهایی که گفتم صرفا عقیده و نظر من هستند.

 

رند و رندی در اشعار حافظ
دوست داشتم در اشعار حافظ در مورد کلمه ی رند بیشتر بدانم و در این راستا مقاله ای خواندم که برایم بسیار خواندنی و جذاب بود:

آقای عبداللطیف لطیف طالبی در مقاله ی «مفهوم رند و رندی در اشعار حافظ»  اشاره میکنند که معنای رندی در نظر حافظ با معنای متداول آن متفاوت است و در نظر حافظ رندی عبارت است از ستیز با ریاکاری و تقوای دروغین، آگاهی به اسراردل، بی ریایی، آزادگی و داشتن همت عالی. حافظ زندگی رندانه را سفارش می کند و می کوشد تا سر حلقه ی رندان جهان باشد. طریقه ای که اساسی ترین ویژگی آن بی آزاری است:

مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن              

که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست

تلازم عشق ورندی در اشعار حافظ چنان مشهور است که برخی از محققان رندی را یکسره عاشقی دانسته اند و عاشقی را رندی:

همیشه پیشه ی من عاشقی و رندی بود              

دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم

حافظ رند را کسی میداند که به سود وزیان توجهچندانی ندارد. هیچ سودی ولو معنوی وی را چندان شاد و هیچ ضرری وی را غمگین نمی سازد؛ چرا که وی معتقد است که انسان رند خویشن را اغز تمامی دلبستگیها رهانیده است:

نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی    

پیش رندان رقم سود وزیان این همه نیست

اما اقرار میکند، تحصیل عشق و رندی به این سادگی ها نیست..

تحصیل عشق و رندی آسان نمود

آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

 

محتسب

محتسب یا شیخ، مفتی و زاهد در شعرهای حافظ شخصیتی مقابل رند است. شخصیتی ریاکار و خشک که خود را پاک و برتر میداند و دیگران را نصیحت میکند اما خودش « چون به خلوت میرود آن کار دیگر میکند»..

 

یکی بهتر از دیگری
شعرهای حافظ برایم یکی بهتر از دیگری هستند اما «زاهد ظاهرپرست» را عجیب دوست دارم، مخصوصا آنجا که می گوید:

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست                                     ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی