-
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۵۳ ب.ظ
-
۱۰۲
کمی مقدمه بچینم..
ترم سوم کارشناسیارشد درسی داشتیم با عنوان:«نویسندگی برای رادیو و تلویزیون.» قرار بود سرکلاس ارائهای داشته باشیم و من میخواستم موضوع ارائهام فیلم نامه نویسی باشد. مطالعات زیادی در این مورد نداشتم، حتی یک فیلمنامه هم ننوشته بودم و با اینحال به دلیل علاقهای که به نویسندگی داشتم، میخواستم در مورد انواع مختلف سبکهای نوشتن اطلاعاتی داشته باشم و آنها را بیازمایم؛ بنابراین فرصت خوبی بود تا با یک تیر دونشان بزنم!
به هر صورتی بود من ارائهام را آماده کردم اما نتوانستم آن را ارائه دهم و دلیلش این بود که استاد درس، عناوین را از قبل آماده کرده بود و ما باید از میان آنها عنوان موردنظرمان را انتخاب میکردیم.
من برای ارائه از میان کتابهای مختلف کتاب:«چگونه فیلمنامه بنویسیم؟» اثر«سید فیلد» را انتخاب کرده بودم، در واقع سید فیلد کسی است که از او به عنوان معلم همه ی فیلمنامهنویسان یاد میشود و در سال 1979 و با انتشار کتابی به نام«فیلمنامه» و طرح نظریهی «فیلمنامهی سه پرده ای» به شهرت جهانی رسید. اکنون میخواهم خلاصه ای از این کتاب را به همراه یک سری یادداشتها و نکات حین مطالعات و تجربیات شخصیام و در قالب مقاله ای جمعوجور با شما به اشتراک بگذارم .
امید دارم خواندن این مقاله برای تمام کسانی که به فیلمنامهنویسی علاقه دارند، نکاتی را به همراه داشته باشد.
حالا برویم سراغ اصل مطلب!
شخصیت
شخصیت شالوده اساسی فیلمنامه است. قلب، روح یا دستگاه عصبی داستان شماست. قبل از آن که قلم بر کاغذ بگذارید، شخصیت داستان را بشناسید. شخصیت اصلی داستان شما کیست؟ و داستان شما درباره چه کسی است؟ اگر داستان درباره سه جوان سارق بانک است، کدامیک شخصیت اصلی است؟
نکته ی دیگری که در موردشخصیت وجود دارد این است که: شخصیت در خلا نیست و محصول محیط خویش است. برای مثال: شخصیت کسی که در قرن 13 در آلمان می زیسته، با شخصیت کسی که اکنون در قرن 21 و در تگزاس زندگی میکند متفاوت خواهد بود.
فرهنگ جوامع و اقشار مختلف نیز بر روند شکل گیری شخصیت ها موثرند. تمام شخصیت ها پسزمینه هایی اجتماعی، مذهبی و آموزشی خاص و قوی دارند که این پسزمینهها می تواند تعیین کننده ی رفتار، شیوه ی برخورد، بیان عاطفی و فلسفه هرشخصیت باشد. به عنوان مثال: در مورد پسزمینه های اجتماعی شخصیت فردی که در طبقه ی متوسط جامعه زندگی می کند با شخصیت فردی که در طبقهی مرفه زندگی می کند متفاوت خواهد بود.
شخصیت پردازی
روشهای مختلفی برای شخصیت پردازی وجود دارد که همگی معتبرند اما شما باید برای خود بهترین روش را انتخاب کنید.
از میان روش های مختلف طبق تقسیم بندی که «سید فیلد» ارائه میدهد: میتوانید ابتدا شخصیت اصلی را مشخص کنید، بعد عوامل تشکیل دهنده زندگی او را به دو بخش عمده بیرونی و درونی تقسیم کنید.
- زندگی درونی شخصیت، از زمان تولد او تا لحظه شروع فیلم رخ میدهد. این روند، شخصیت را شکل میدهد.
- زندگی بیرونی شخصیت، از زمان شروع فیلم تا انتهای داستان رخ میدهد. این روندی است که شخصیت را آشکار میکند.
سینما رسانه ای بصری است، بنابراین باید شیوه هایی یافت که بتوان کشمکشهای شخصیت را بصری نمود. آدم نمیتواند چیزی را که نمیداند نمودار کند.به این ترتیب تمیز بین شناخت شخصیت و نمودار کردن او روی کاغذ مشخص میشود.
از زندگی درونی شخصیت آغاز کنید.
شخصیت اصلی زن است یا مرد؟ اگر مرد است وقتی داستان آغاز میشود، چند سال دارد؟ کجا زندگی میکند؟ کدام شهر؟ کدام کشور؟ کجا به دنیا آمده است؟ آیا تنها فرزند خانواده بوده است؟ یا خواهر و برادر داشته است؟ دوران کودکی را چطور پشت سر گذاشته است، خوب یا بد؟ رابطه اش با والدین چگونه بوده است؟چگونه کودکی بوده، فعال، درسخوان یا گوشه گیر؟وقتی جنبه های درونی شخصیت را در زندگینامه او مشخص کردید، به جنبه های بیرونی شخصیت بپردازید!
مسئله مهم در اینجا بررسی روابطی است که بین شخصیت های مختلف داستان شکل میگیرد.
شخصیت ها چه کسانی هستند و چه میکنند؟ از زندگی خود راضی هستند یا ناراضی؟ آیا دلشان میخواهد زندگیشان طور دیگری بود و شغل دیگری داشتند؟همسر دیگری داشتند یا آرزو میکنند کاش آدم دیگری بودند؟
چگونه شخصیت هایتان را روی کاغذ نمودار میکنید؟
تمام شخصیتهای نمایشی به 3 روش با هم رابطه متقابل پیدا میکنند:
- طی رفع نیاز دراماتیک خود دچار کشمکش میشوند:
مثلا اگر شخصیتها برای خرید وسایل لازم برای زدن بانک احتیاج به پول دارند، چگونه این پول را به دست می آورند: دزدی میکنند؟ پول کسی را میدزدند یا از مغازه پول به سرقت میبرند؟
- با سایر شخصیت ها دچار برخورد میشوند:
به گونه ای خصمانه، دوستانه یا بی تفاوت.
- با خود دچار برخورد میشود:
ممکن است شخصیت اصلی برای آنکه، زدن بانک را با موفقیت به اجرا برساند مجبور باشد، بر ترسش از زندان فائق شود.
چگونه شخصیتها را واقعی و چند بعدی مینمایید؟
زندگی شخصیت را به سه بخش عمده تقسیم میکنیم:
حرفه ای: شخصیت برای امرار معاش چه میکند؟ کجا کار میکند؟ کارگر ساختمانی است؟ بیکار است؟ دانشمند است؟ چه شغلی دارد؟ روابط او با همکارانش چگونه است؟ وقتی بتوانید در روابط شخصیت اصلی با سایرین کاوش کنید و آنرا مشخص کنید، هویت و دیدگاهی را خلق کرده اید که نقطه شروع شخصیت پردازی است!
شخصی: شخصیت اصلی مجرد است یا متاهل؟ طلاق گرفته یا همسرش مرده است؟اگر ازدواج رده با چه زنی و چه موقع ازدواج کرده است؟ رابطه آنها چطور است؟ و ...
روابط شخصی شخصیت فیلمنامه خود را مشخص کنید.
خصوصی: شخصیت شما در لحظات تنهایی چه میکند: تلویزیون تماشا میکند؟ ورزش میکند؟ حیوان دست آموز دارد؟ اگر دارد چه حیوانی؟ به طور خلاصه در این بخش لحظات تنهایی زندگی شخصیت را مورد بررسی قرار دهید.
درام یعنی کشمکش
وقتی نیاز شخصیت را تعیین کردید، میتوانید موانعی بر سر راه آن نیاز بتراشید. جوهر شخصیت، ماجراست.
فیلمنامه داستانی است که با تصویر بیان میشود. هر تصویر، وجهی از شخصیت را نمودار میکند. در فیلم کلاسیکی، ساخته «رابرت راسن» به نام «بیلیاردباز» نقص جسمانی شخصیت نمودار استعاری جنبه شخصیت اوست. دختری که نقش او را (پایپر لاری)بازی میکند، فلج است. او در حین راه رفتن، میلنگد، از لحاظ عاطفی هم فلج است، زیاد مشروب میخورد و هیچ تصمیمی در مورد هدفش در زندگی ندارد. نقص جسمانی در حقیقت تاکیدی تصویری بر خصوصیت فکری شخصیت اوست.
چگونه میتوان به درون شخصیت های خود زندگی دمید و آنها را بنا کرد؟
برای این سوال جواب مشخصی وجود ندارد، جزیی از رمز و راز روند خلاقیت است.واژه کلیدی همان روند است. ابتدا باید بطن یا ظرف شخصیت را خلق کرد. بعد این ظرف را از محتوا پر کرد.
اول نیاز شخصیت را مشخص کنید. شخصیت فیلمنامه به چه میخواهد برسد؟بعد به زندگینامه شخصیت برسید و تصویر روشنی از شخصیت به دست آورید.این زندگینامه فقط وسیله ای است در اختیار شما تا از آن برای خلق شخصیت استفاده کنید.بعد از این به جنبه بیرونی شخصیت بپردازید و عوامل حرفه ای، شخصی و خصوصی زندگی شخصیت را از هم جدا کنید، این نقطه شروع کار است.
خلق شخصیت
برای خلق فیلمنامه دو روش وجود دارد:
- فکر اولیه ای پیدا کنید و شخصیت ها را در آن جاری سازید.مثالی برای این روش مردی است که می خواهد رکورد سرعت آبی را بشکند (فیلم سرعت).
- یا شخصیتی خلق کنید و بگذارید داستان از شخصیت نشات بگیرد و نمودار شود. به عبارت دیگر روش دیگر خلق فیلمنامه،ازخلق شخصیت آغاز می شود. برای مثال شخصیت آلیس در (آلیس دیگر اینجا زندگی نمی کند) نمونه ای برای این روش است.
قسمت پایانی فیلمنامه
انواع گوناگون پایان وجود دارد:
- در پایان خوش،همه چیز به خوبی تمام می شود مثل فیلم های «بهشت میتواند منتظربماند»،«راکی»،«جنگ ستارگان».
- در پایان های غم انگیز یا مبهم،این به عهدهی بینندگان است که اتفاق بعدی را پیش خود تصور کنند،مثل فیلم های «پنج قطعه آسان»،«زن مطلقه »یا «فیست».
- در پایان بد،شخصیت اصلی می میرد مثل پایان فیلم« این گروه خشن»
اگر درمورد چگونگی پایان داستان تردید دارید، به فکر پایان های خوش باشید! برای پایان بندی فیلمنامه همیشه راه حلی بهتر از گرفتار کردن،دستگیر کردن یا کشتن وجود دارد.در دهه ی 1960 غالب پایانها غم انگیز بوده است.سینماروهای دو دهه هزار و نهصد و هفتاد و هشتاد،طرفدار پایانهای خوش هستند.
ادبیات و سینما
در برخی از رمان ها عناصری خاص یافت میشوند که به ما یادآوری میکنند این آثار مناسب برگردان سینماییاند. رمانهای ویلیام فاکنر از این نوع هستند.شخصیت های اصلی کتابش که عموما درگیر بحرانهای عاطفیاند، طرح و توطئههای اپیزودیک آثارش، حس همذات پنداری تماشاگران فیلمهای سینمایی را به راحتی برمیانگیزانند. به عنوان مثال فاکنر در سال 1951 رمان «سوگواری برای یک راهبه» را نوشت که این رمان را از داستان کوتاهی که در سال 1931 نوشته بود وام گرفت.اگرچه ساختار این اثر ادبی است و به عنوان رمان شناخته میشود،اما فاکنر تصمیم گرفت این داستان را به سبک آثار نمایشی در سه پرده بنویسد چون از نظر او تعاملهایی که شخصیت های اصلی اثر با یکدیگر داشتند استوار بر دیالوگ است.
احتمالا واژه ی دیالوگ را بسیار شنیده اید.دیالوگ به معنای گفتوگو است، شاید در زبان روزمره بیانکنندهی حالات ذهنی یا عاطفی یک نفر باشد اما در سینما، دیالوگ سینمایی باید بیان کنندهی نشانه ها، فضا، حالات، رنگ، موضوع، عواطف همگانی و واقعیات عینی و ذهنی گسترده تری باشد.
در بسیاری از فیلمهایی که شاهکار سینمایی هستند، بسیاری از عوامل مهم آشنا چون ارتباط ها و کشمکش های معمول در خط داستان، به عهدهی دیالوگ است.
ویلیام فاکنر به خوبی از تفاوتهای سینما و ادبیات آگاه بود. به اعتقاد او این دو رسانه باهم متفاوتند اما وجه اشتراک فاکنر وسینما اینست که بسیاری از آثار او بر روی پرده ی سینما جان گرفتهاند.
چند نکته برای نگارش فیلمنامهای کوتاه
1-از ماجراهای بیش از حدخشن خودداری کنید. در مورد ناسزاگویی که خشونتی لفظی است خودداری کنید مگر در مواقعی که با شخصیت و موقعیت جور است.
2-ازتجربه های بسیار تازه یا بسیار دردناک استفاده نکنید، زیرا درک روشنی از آن ندارید.
3-باید از خاطرات به اندازهی کافی دور شد و زمان گذشت تا بتوان بهدرستی و بیطرفانه به قضایا نگاه کرد.دربارهی زندگی فعلی خود ننویسید چون هنوز درست نمیدانید دربارهی چیست.
4-تجربهی دیگر که به عنوان موضوع مناسب داستان نیست وقایع غیرقابل باور است.
5-داستانی بگویید که تماشاگر باور کند،حتی اگر داستان غیرقابل باوری دارید جذاب است اما قابل باور نیست!
ضعفهای فیلمنامه نویسی
آقای رضا مقصودی، فیلمنامهنویسی است که توانست با فیلم «لیلی با من است» سیمرغ بلورین فیلمنامه را در جشنوارهی چهاردهم به خود اختصاص دهد. ایشان در مورد ضعفهای فیلمنامه نویسی به این نکته اشاره میکنند که اساسا یکی از مشکلات فیلمنامهنویسان این است که زیاد در مطالعه کردن به خود فشار نمی آورند و زیاد اهل کتابخوانی نیستند.
در عالم فیلمنامه نویسی به خصوص در کشور ما انسان ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. بارها ممکن است فیلمنامه اش را رد کنند،این است که پشتکار یک اصل بسیار مهم برای فیلنامهنویس شدن است.
خانم نرگس آبیار کارگردان و نویسنده ی نام آشنای فیلم«شبی که ماه کامل شد» اخیرا در جشنی که به مناسبت روز زن درعلامه طباطبایی در سال 1398برگزار شده بود و ایشان به عنوان مهمان شرکت کرده بودند خطاب به تمام علاقهمندان و جوانانی که به فیلمنامهنویسی علاقه دارند گفتند:«گاهی برای یک فیلم یک سال یا یک سال و نیم وقت میگذاشتم اما رد میشد ولی به دلیل علاقهای که به نوشتن داشتم دست از نوشتن برنمیداشتم و دوباره تلاش میکردم و این اتفاق بارها برای من میافتاد».
پس اگر در راه نویسندگی و فیلمنامهنویسی قدم گذاشته اید فراموش نکنید که صبر و پشتکار را به همراه خود ببرید! البته برای کسی علاقه مند به این راه است زیبایی ها و لذتهای مسیر راه نیز همراهش خواهد بود.در نهایت با در نظر گرفتن تمام نکات سعی کنید خلاقیت خود را محدود نکنید و موقع نوشتن آزاد و رها بنویسید و سپس آن را بر اساس اصول فیلم نامه نویسی ویرایش کنید.
پیشنهاد
اگر به فیلمنامهنویسی علاقه دارید و میخواهید فیلمنامهای بنویسید پیشنهاد میکنم چند فیلم نامه دانلود کنید و آنها را مطالعه کنید. خواندن نمونه های متعدد از یک نوع سبک، بیشتر میتواند ما را در جهت یادگیری سبک موردنظر و همینطور نگارش آن یاری کند. هرچه قدر فیلنامه های بیشتری با موضوعات مختلف بخوانید یادگیریتان نیز بیشتر خواهد شد. خلاقیت خود را محدود نکنید و ایده های خود را روی کاغذ جاری کنید و از این جریان لذت ببرید!در مورد نویسندگی به طور کلی یکی از اساتید خواندن کتاب:«نویسندگی در تلویزیون، رادیو و رسانه های جدید» اثر رابرت ال. هیلیارد را به من پیشنهاد دادند که درآن بخشی با عنوان فیلمنامه نویسی نیز وجود دارد. من نیز خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم. میتوانید فایل پی دی اف این کتاب را از لینک زیر دریافت کنید: